صهیونیسم مسیحی آمریکایی و اسرائیل
پس از تأسیس رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی، جنبش صهیونیسم مسیحی، با انصراف از مسیحی کردن یهودیان، اهداف خود را بر محورهای زیر متمرکز ساخت:
نویسنده: احمد کریمیان
پس از تأسیس رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی، جنبش صهیونیسم مسیحی، با انصراف از مسیحی کردن یهودیان، اهداف خود را بر محورهای زیر متمرکز ساخت:
1- تأکید بر مشروعیّت دولت اسرائیل، بر اساس تحقّق پیشگویی تورات.
2- تأکید بر قانونی بودن حقّ حاکمیت اسرائیل بر کل سرزمین اسرائیل (Eretz Israel) و از جمله کرانهی غربی رود اردن و نوار غزّه.
3- مطمئن ساختن اسرائیل به این که انجیلیان بنیادگرا در آمریکا، برای تأمین امنیت اسرائیل، خود را موظّف به تلاش و فعالیت در ایالات متحده میدانند.
4- تأکید بر این که یهود، ملت برگزیدهی خداست و در نتیجه خداوند یاور حامیان یهود و دشمن مخالفان یهود است.(1)
اما پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ ژوئن 1967/م، از نظر صهیونیستهای مسیحی، بسی مهمتر از تأسیس این رژیم (در سال 1948/م) تلقی شد.
آنان این جنگ و اشغال کامل بیتالمقدّس را تحقّق پیشگویی تورات و نشانهی قریبالوقوع بودن آخرالزمان دانستند.
همهی طوایف انجیلی بنیادگرا، این پیروزی نظامی اسرائیل را ستودند. نویسندهی مجلهی مسیحیت امروز(2) نوشت:
پس از دو هزار سال، برای نخستین بار، اینک اورشلیم به طور کامل در دست یهودیان است. این امر، ایمانی عمیق و تازه در صحّت و حقّانیت محتوای تورات به ما میدهد.
جنبش صهیونیسم مسیحی، جنگ مزبور را نبرد میان قوای خیر و شر نامیده و طی تبلیغات گسترده و جنجالی، اعلام کرد: هم اینک، اسرائیل کوچک و ناتوان که نشانهی تحقق پیشگویی تورات است، در محاصره و تهدید اعراب قرار گرفته است.
این جنبش، سکوت مسیحیت را نسبت به کشتار قریبالوقوعی که از یهودیان به دست اعراب صورت خواهد پذیرفت، پیشاپیش محکوم کرده … و اعلام نمود که اکنون زمان آزمون الهی فرا رسیده است … و مسیحیت سکوت اختیار کرده است تا اعراب با یهودیان آن کنند که نازیها در جنگ دوم جهانی با ایشان کردند.(3)
در تابستان 1981/م، مایک ایوانس، اسقف بدفورد در تگزاس، ضمن یک برنامهی تلویزیونی یک ساعته، تحت عنوان «اسرائیل، کلید بقای آمریکا»،(4) سعی کرد نقش اسرائیل را در سرنوشت سیاسی ایالات متحده نشان دهد.
او در این برنامه مدّعی شد که عقبنشینی اسرائیل از کرانهی باختری و دیگر زمینهای اشغالی پس از جنگ 1967/م، موجب نابودی اسرائیل و سپس ایالات متحده خواهد شد.
او گفت: خداوند آشکارا به من دستور داده است تا این برنامهی ویژه را به سود دولت اسرائیل اجرا کنم.
وی در پایان برنامهی خود که در سطح 25 ایالت از ایالات متحده آمریکا پخش میشد، گفت: ما آمریکاییها باید رئیس خود، (رونالد ریگان) را از احساس خویش نسبت به اسرائیل، مطلع سازیم.
ایوانس در سال 1984/م اقدام به جمعآوری امضای یک میلیون نفر مسیحی آمریکایی کرد و در آن خواستار شد تا قدس را به عنوان مرکز اسرائیل به رسمیت بشناسند.
او این امضاها را که در دو جلد تدوین شده بود، با خود به اسرائیل برد و به اسحاق شامیر، نخستوزیر رژیم صهیونیستی تسلیم کرد. ایوانس میگوید: اشک در چشمان شامیر حلقه زد و گفت: «این مسیحیان، واقعاً به ما عشق میورزند».(5)
صهیونیسم مسیحی طی چند دههی اخیر اقدام به تأسیس انجمنها، سازمانها و مراکز مختلف فعّالیت سیاسی در آمریکا نموده و بسیاری از رجال دینی، نویسندگان، کارشناسان پروتستان و یهودی در آنها عضویت یافتند.
یکی از این سازمانها، «مؤسّسهی میراث»(6) است که به ویژه در دوران ریاست جمهوری ریگان، تأثیرات به سزایی بر تصمیمات کاخ سفید و کنگره داشته است.
روزنامهی واشنگتن پست به مناسبت دهمین سال تأسیس این مؤسّسه، آن را دارای تأثیرات بسیار تعیین کنندهای در سیاستهای ایالات متحده نسبت به منطقهی خاورمیانه دانست.
این مؤسّسه تهدید کرده بود چنان چه کمیتههای وابسته به سازمان ملل درصدد طرد اسرائیل از عضویت در این کمیتهها برآید، با به کارگیری اهرمهایی که در اختیار دارد، ایالات متحده را بر آن خواهد داشت تا از عضویت در یونسکو و سازمان ملل و کمیتههای تخصّصی آن انصراف دهد.(7)
صهیونیسم مسیحی در آمریکا با تکرار و ترویج شعار «آیا بدون عشق به اسرائیل، میتوان مسیح را دوست داشت؟»، در نگاه یهودیان این کشور، یکی از مهمترین پایگاههای رژیم صهیونیستی به شمار میآید.
در نخستین همایش صهیونیسم مسیحی که در سال 1985/م در شهر بال سوئیس منعقد شد، یکی از اسرائیلیان شرکت کننده در همایش، طرح پیشنهادی به رژیم صهیونیستی را مبنی بر انضمام کرانهی باختری رود اردن و نوار غزّه، مورد اعتراض قرار داد و اظهار داشت که نظرسنجیهای به عمل آمده از افکار عمومی جامعهی اسرائیل نشان میدهد که از مردم اسرائیل خواستار مبادلهی زمین در برابر صلح میباشند. از این رو، انعطاف و نرمش بیشتری در پیشنهاد مزبور مورد انتظار است. سخنگوی رسمی «سفارت بینالمللی مسیحی» پاسخ داد:
«افکار عمومی اسرائیلیان مهم نیست، آن چه برای ما اهمیّت دارد، تحقّق وعدهی خداوند است. خداوند این سرزمین را به یهود بخشیده است».
بدین ترتیب پیشنهاد مورد نظر به اتّفاق آرا تصویب شد.(8)
صرفنظر از مؤسسات و انجمنهای فراوانی که به صورت منسجم و سازمان یافته، در زمینهی سیاستهای صهیونیستی و حمایت از آن به فعالیت میپردازند، بسیاری از کشیشان و جمعیتهای پراکنده مذهبی نیز با انگیزههای دینی، در این زمینه فعّال میباشند.
در دهم آوریل 1997/م، جبری مسلکان مسیحی آمریکا، اقدام به درج بیانیهای در روزنامهی نیویورک تایمز کرده و طی آن حمایت و تأیید خود را از رژیم صهیونیستی اعلام داشتند.
در بیانیهی مزبور با تأکید بر عباراتی از کتاب مقدّس، بر این امر تأکید شده بود که «اورشلیم» طی سه هزار سال، پایتخت معنوی و سیاسی قوم یهود بوده است.(9)
در سال 1998/م نیز یک کشیش صهیونیست از سال آنتونیو، به نام جان هاگی، مبلغ یک میلیون دلار کمک برای استقرار یهودیان روسیه در اراضی فلسطین، از مردم جمعآوری کرد.
وی در پاسخ به این مطلب که به او گفتند: «کار شما با قوانین بینالمللی سازگار نیست» اظهار داشت: «من یک عالم مسیحی و آشنا به کتاب مقدّس میباشم، و در نظر من قانون الهی فوق قوانین دولت ایالات متحده و وزارت خارجهی آمریکاست».(10)
پی نوشت ها :
1- همان، ص 52.
2- Christianity Today/ 21 July 1967.
3- یوسف الحسن، البعد الدینی فی السیاسة الامریکیة تجاه الصراع العربی- الصهیونی، ص 79-80.
4- America's Key To Survival.
5- یوسف العاصی الطویل، الصلیبیون الجدد، ص 93.
6- Heritage Foundation.
7- یوسف الحسن، جذور الانحیاز، ص 53.
8- همان، ص 84-85
9- غریس هالسل، یدالله، ترجمهی محمد السماک، ص 89.
10- همان، ص 90.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}